گزارش به شاهرود 9-9-92

گزارش سفر به شاهرود 9-9-92

1 - سورپرایز:

در صبح روز چهارشنبه 6-9-92 که بعلت آلودگی زیاد شهر نیمه تعطیل و همه شهر رو زوج و فرد اعلام کرده بودن حدود ساعت ده و نیم صبح که تنها داشتم نظافت خونه رو انجام میدادم هدی جلوی درب خونه زنگیدو با تعجب سعید هم همراهش بود و همکار سعید آقای احمدی هم که بعدا معلوم شد رئیس شعبه سیتی سنتر قشم هستش هم همراهشون بود. مثل اینکه دیروز در قشم بهشون اعلام کرده بودن که کلاس توجیهی و آموزشی مسئولین شعبه های بانک مسکن بمدت یک هفته در بابلسر تشکیل و با هواپیما امروز اومده بودن و هدی هم که تنها میمونده با سعید اومده بود به تهران پیش ما. سعید و آقای احمدی ظهر نشده و نهار نخورده با ماشین ما رفتند به سمت بابلسر که کلاساشون از صبح فردا دایر خواهد بود. در ضمن حوریه که در تاریخ 24-8-92 با مهندس سعیدی به کرمانشاه رفته بود در جریان اومدن سعید و هدی به تهران بوده و تصمیم داشته که با هواپیما بیاد تهران که بلیط نبوده و با اتوبوس هم برای شب جمعه موجود بوده و گرفته و صبح جمعه رسیدن به تهران.

2 – قضیه مسافرت به شاهرود:

هدی در قشم بعلت تنهایی روزها در خونه تصمیم میگیره که ادامه تحصیل بده و به توصیه سعید در رشته حسابرسی دانشگاه آزاد قشم نام نویسی میکنه و چون پیش دانشگاهیش رو نداشته سفته میده تا بعدا تحویل بده. هر چه گشته بوده و به دانشگاه پیام نور دامغان تلفن میزنه و نامه مینویسه بهش میگن مدارک را ما کپی گرفته برمیگردونیم. لذا به هدی میگن بایستی برید شاهرود فرم ارزش تحصیلی در اداره پست پر کنید و اداره هم برای دانشگاه مدرک معادل رو میفرسته.

از طرفی سه تا از دندونهای هدی که سالها قبل دکتر محمدی روش کار کرده بوده رو به درد و خراب شدن آورده و هدی میل داشت که در کلینیک دندون پزشکی دانشگاه تهران اونها رو تعمیر کنه که رایزنی کرده و گفتیم شاید دکتر محمدی وقت بده خاصه که دو شب از شبهای محرم رو اومده بود تکیه سیدالشهدا (پایین ده) و مهمون حاج محمود و ما بود و اخوی هم حسابی از پیشکش نذری دریغ نفرموده بودن.

قرار شد که صبح شنبه بریم به طرف شاهرود و دامغان و ابتدا سه قسمت کار مراجعه به دبیرستان صدف و اداره پست و اداره آموزش و پرورش رو تاظهر انجام و عصرش هم بریم پیش دکتر محمدی. اگه وقت داد که بمونیم و اگه نداد یکشنبه برگردیم تهران.

3 – سفر به شاهرود 9-9-92:

برای رفتن اجازه حامد شرط بود، چرا که سعید چهارشنبه 206 مارو بهمراه دوستش برده بود بابلسر و ما پیاده بودیم و چشم به مجوز حامد دوخته بودیم. حامد شرط استفاده از ماشینشو تعمیر جاهای لازم و تعویض روغن و باک پر بنزین و ....گذاشت. و ما هم دربست پذیرفتیم. لذا صبح شنبه ساعت پنج و نیم از تهران راه افتادیم. معمولا سرخه که وسط راه تهران – شاهرود هستش نقطه استراحت بوده هر چند که ما شاهرودیها متنفر از ولایات سمنانیم ولی از روزی که روحانی سرخه ای، با رای ما کلیددار آستان قدس ولایت فقیه شدن کمی از حساسیتمان از سمنان که نه ولی از سرخه کم شده و سه نفری با حوریه و هدی ایستاده و بنزین زدیم(قبلا در حول و حوش سمنان بنزین نمیزده و چیزی نمی خریدیم) و صبحانه برپا شد.

4- انجام امور:

الف: تعمیرات ماشین

تعمیرات ماشین سواری را اگر از روی ضرورت و نیاز نباشد در تهران انجام نمی دهیم، و اگر فرصتی باشد سعی می کنیم بسیاری از هزینه های زندگی را از شاهرود تامین کنیم. این به نفع شخصی و اجتماعی ما شاهرودیها هستش تا که هم پولمان را در شهرمان خرج کرده ایم و هم سطح قیمت اجناس در شاهرود مناسب تر از تهران می باشد.

از جمله این موارد تعمیرات ماشین است. گفتیم که حامد ماشینشو به این شرط داده بود که تعمیراتشو انجام بدیم و از آن جمله تعویض روغن و سرویس عمومی اش بود. عصر شنبه ساعت 15 رفتم مهدی آباد تعویض روغنی جابرزاده همان ابتدای خیابان 20 متری نرسیده به خیابان خط لوله که دیدم بسته است و همسایگانش گفتند که 16 می آیند. خدا رو شکر که کاسبای شهرمون قانع بوده و از حدود 13 که برای نهار و نماز می روند حدود 16 می آیند و ما هم یادمون رفته بود که این روند از قبل وجود داشته است بر خلاف تهران که کاسباش از حدود 8 تا 9 صبح یکسره تا پاسی از شب را در محل کسب خود می مانند. این تعویض روغنی جابرزاده بسیاری از خدمات ماشین را انجام میده از جمله پنچری و فروش لاستیک و آب باطری و روغن و لوازم مرتبط و چون دامغانی اند خیلی وظیفه شناس و مودب و قانع و تمیزکارند.

ب: دندان پزشکی هدی

عصر روز شنبه حوریه و هدی پیش دکتر محمدی رفته و پس از معاینه دستورات لازم را در خصوص عکس و مراجعه به نزد دکتر قره گزلو متخصص ریشه و عصب کشی بیان و تلفنی از دکتر قره گزلو هم درخواست کرده بودن که تا حد امکان نسبت به راه اندازی خانم میراسدی از لطف و محبت دریغ نورزند. لازم به ذکره که دکتر محمدی و دو دکتر دندان پزشک دیگر همکاری دارند. از جمله اینکه کشیدنی ها را دکتر شریف و پر کردنیها را دکتر محمدی و عصب کشی ها را دکتر قره گزلو انجام میدهند.

ایشان پس از گرفتن عکس و مراجعه به دکتر قره گزلو دستورات لازم را از ایشان گرفته و در نتیجه به نزد دکتر محمدی رفته و ایشان هم دو دندان مشکل دار را در چندین نوبت در عرض سه روز انجام و هدی را جهت عصب کشی به دکتر قره گزلو می فرستند. دکتر قره گزلو نیز درسه نوبت مختلف کار عصب کشی دو دندان را انجام و برای پر کردن پیش دکتر محمدی می فرستند. دکتر محمدی که فقط عصرها ویزیت دارند صبح ها را برای انجام امور تخصصی مریض ها در نظر گرفته و از جمله هدی نیز در دو وقت صبح نوبت داشتند. ما که از ابتدا قصد دو روزه اقامت در شاهرود را داشتیم مجبور شدیم که تا صبح روز سه شنبه یعنی روز چهارم را هم در شهر بمانیم. هزینه عصب کشی دو دندان هدی 500000 تومان و هزینه پر کردن دو دندان هم 300000 شده است.

ج:مدارک پیش دانشگاهی هدی:

ما که سال 1386 بطور کامل به تهران اسباب کشی کردیم بسیاری از وسایل و اثاثیه و مدارک مختلف را در شاهرود جا گذاشته و با توجه به جای تنگ آپارتمانهای تهران در صدد این بودیم که در مراجعات مکرر در طول سال بتوانیم نیازهایمان به وسایل را مرتفع نماییم. چندین مرتبه پیش آمد که برای دسترسی به اموری چند سرگردان شده از جمله همین مدارک تحصیلی هدی بود .

او در قشم تصمیم به ادامه تحصیل در رشته حسابرسی را به توصیه همسرش گرفته است. در کنکور دانشگاه آزاد شرکت و پس از قبولی با اخذ سفته به جای پیش دانشگاهی ازش ثبت نام کرده و مهلت زمان داده شده به سر رسیده و راهش این است که در صورت فقدان مدرک، به اداره پست مراجعه و تقاضای ارزش تحصیلی نموده و پست با اخذ مبلغی در حدود 15000 تومان خود این ماموریت را انجام و مدرک را به آدرسی که شما تقاضا کرده اید لاک و مهر شده می فرستد.

مراحل مراجعه به دبیرستان صدف و اداره آموزش و پرورش و اداره پست میدان امام را در عرض یکروز انجام دادیم. از قضای روزگار فردای آنروز حوریه و هدی با مراجعه به خانه مسکونی و تلاش برای پیدا کردن وسایلی چند چشمشون بطور اتفاقی به کارتن مدارک بایگانی شده خورده و پس از تفتیش، مدارک هدی از جمله پیش دانشگاهیش نیز وجود داشته و .....

د: شکستگی پای آقارضا:

از حدود چند ماه قبل رضا از ناراحتی پای راستش رنج می برده و این ناراحتی و درد مقطعی بوده و هر چند وقت یکبار عود می کرده است. اطرافیان هم گاهی توجه لازم را می کرده ولی با بهبودی نسبی هم رضا ناراحتی اش کم می شده و هم خانواده به آن توجه ویژه ای نداشتند. در ایام محرم رضا جزء سیاهپوشان و پادوهای تکیه سیدالشهدا بوده و تلاش فراوانی را شبها در تکیه داشته و با پای پر درد به ثواب حسینی اش ادامه می داده است.

سنتی پسندیده را اخوی حاج محمود در حسینیه سیدالسهدا چند سالیست که به راه انداخته و آن مراسم تعذیه و سوگواری در شبهای جمعه تا چهل و هشتم هر سال است که با طعام و پذیرایی هم همراه است. جمعه اول را جناب آقای محمدرضا لطفی کارشناس محترم آموزش دانشگاه شاهرود متقبل بوده و جمعه دوم را هم جناب آقای کربلایی سید محمدعلی موسوی مخارجش را بعهده دارند. امسال هم در پنجشنبه هفتم آذر ماه در مراسم تعذیه و شام آقا رضا دوندگی بسیاری داشته و با پای در اختیار نبوده خود را تا پایان مراسم سر پا نگه می دارد، ولی در انتهای شب او را با زحمت سوار ماشین کرده و به خانه می رسانند. ما که روز شنبه 9 آذر رسیدیم او را با پای بسته دیدیم که از دبیرستان به خانه می آمد. والدین چند بار به درمانگاه شرکت نفت مراجعه و نتوانستند اقدامی بعمل آورند تا اینکه عصر روز یکشنبه رضا را با مادرش به بیمارستان خاتم رسونده و ضمن عکسبرداری متوجه شده بودند که پای رضا شکسته و احتیاج به گچ گیری و معالجه دارد.

از طرفی پسر همسایه و دوست خانوادگی آقای موسوی دکتر ارتوپد بوده که در ساختمان پزشکان میدان امام شاهرود مطب دارند. آقای موسوی و خانواده دکتر را مثل زمان کودکی یحیی صدا زده و هنوز هم آشنایی نزدیکی دارند. رضا را از همان بیمارستان بردیم به مطب یحیی و ایشان هم که همیشه لطفش شامل حال بوده پس از معاینه دستور خرید وسایل گچ گیری را داده و همشیره آنها را تهیه و ساعتی بعد رضا را با پای گچ گرفته بردیم خانه و طول درمان 40 روزه را اخذ ولی برای مرخصی تحصیلی درخواستی نداشته و رضا بایستی دبیرستان را لنگان لنگان البته با سرویس بروند. روز بعد ضمن رسوندن رضا به دبیرستان موضوع شکستگی پای رضا و معافیتش از ورزش و رعایت حال او در محل تحصیل را با معاونین و رئیس آقایان عرب و عبداللهی و حیسن پور و صابری در میان گذاشتم.

5 – سایر موضوعات:

در طی سه روزی که در شاهرود بودیم علاوه بر موارد ذکر شده فوق مواری دیگر هم قابل ذکر است که در فرصت مناسبتر به آنها اشاره خواهد شد. از جمله نهار خونه اخوی گرامم آقاسید حسن و بگم خانم و دیدار دختر خانمهای گلشون بهاره و مطهره، و شب نشینی خواهر مکرمم اشرف خانم و آقای فرومدی و پسران گرامشون ذبیح و محمد و مهدی و دختر بزرگشون زینب و آقای رضا لطفی و مرتضی پسر گلشون، و صبحانه خواهر معززم حاج فاطمه و زیارت پسران و دختران دانشجویش حسین و احمد و زهره و زهرا.

بازار روز شاهرود هم کماکان در ابتدای خیابان مصلی دایر و غرفه های مختلفش فعال هستند و به این میدان هم سر زدیم. میدان روز شهرداریها بایستی با توجه به امکان ایاب و ذهاب مردم کم درآمد سهل الوصول باشه. متاسفانه این میدان روز در مرکزی ترین نقطه شهر دایر و فقط افراد پیاده می توانند به آن دسترسی داشته باشند. و افراد ماشین سوار نمی توانند جای پارکی برای وسیله خود پیدا کرده و خرید نمایند.

======================================================